نوشته شده توسط: مرتض1740; ی
روز مرا کرده سیه زلف سیاهت
این دلِ من رفته به یغمای نگاهت
قتل مرا بسته کمر جمله سپاهت
رحمی به دلم کن باری خجلم کن
جانم بفدایت
آشفته شده این دل شیدا چو جهانی
بازآ چمن از جور خزانی برهانی
یکدم گذری گن چو نسیمی به نهانی
برکوچه و برزن بازآ و به درزن
دل کرده هوایت
نآمد خبری از تو برایم که کجایی ؟
دروصف تو شعری بسرایم که بیایی
در پرده ی غیب ای مه تابان تو چرایی
من بی خبرازتو درهرسفراز تو
پرسم زصبایت
خورشیدی و پهنای سماء راه عبورت
غم داری و قربان دل و قلب صبورت
آفاق همه روشن بود از پرتو نورت
حاشا نتوان کرد افشا نتوان کرد
زین سرّ حکایت
فارغ نتوانم شدن از فکر و خیالت
در پرده دل می کشم آن نقش جمالت
ماندم که کجا می رسم آخر به وصالت
یادت نه فرامشت هجرِتومرا کشت
ای عشق نهایت
من به هــوایِ تو گشــودم پــر و بالــی
جز فکــر وصالت نکنم فکــرو خیالی
آن یار سفر کرده نپرسد به چه حالی
دارم گله ای چند از یار خردمند
ای مشفق رایت
با یادِ تـو عمـریست کنم ،عُقده گشایی
دارم خبــر از آمـدنت جمــعه می آیی
مرغ ِ دلم از شوق ِ تو گردیده هوایی
آیــم به گـدایی شاها تو کجایی
لطفی به گدایت
جـانم بفـدایت
نوشته شده توسط: مرتض1740; ی
گل بلکه اولا دیده او دیدارووه نایل
گیزلتمه قمر طلعتی غیبلت بولوتوندا
هرچند وارون غیبتووه چوخلی دلایل
گل السیز ایاق سیزلاری ظولم ایلدی پامال
ای قدرت بازوسی ستمکشلره حایل
عطر نفسونن دولانور چرخی حیاتین
ای میر کرم، شمس ضحی ، بحر فضایل
هرکس بو فراقون ایدور ئوز درکی جه تفسیر
چوخلی یازیلوب شأن و مقامونده رسایل
حاشا چکم ال من بو مبارک اتگونن
ال چکمز اولان سلطنتون مولکونه قایل
شاها قاپوون توپراقی بو گوزلره سورمه
وئر اذن قاپوندا دورا رایت کیمی سایل
نوشته شده توسط: مرتض1740; ی
شعری قشنگ وزیبا سروده ای از اسماعیل حکمتی منامن دروصف کوه های منامن (9)
نوشته شده توسط: مرتض1740; ی
راستی دلتان برای منامین تنگ نشده است؟
برای زیبایی هایش ، برای مهربانی هایش ،برای مردمان زحمت کش ورئوفش ،
برای کوچه پس کوچه های تنگ وباریکش ،برای آراتنگه،کوللوگ،آللاهبر،
برای طبیعت زیبای دشت های قشنگش،برای آردشلی داغ،قورت یوواسی،آلمامشه ؟
باورکنید وقتی نام روستای عزیزمان به رشته ی تحریرمی آید آدم ازشدت شوق وشادی هذیان می گوید.اصلانمی دانم چه می نویسم ویاچه می خواهم بنویسم؟
بایدبگویم که آی دوستان مهربان،آی منامینی های عاشق وعاشقان صادق، راستی دلتان برای آن هایی که بودند والان نیستند تنگ نشده است؟ برای ...
توراخدابه دل نگیرید دوست دارم دقِّ دل دوری ازروستایمان رابه سر کامپیوترواینترنت وتکنولوژی خالی کنم .مراببخشیددلم برای هرتک تک عزیزانی که یادمی کنم تنگ شده است...
اَیَنده نین شیرین شیرین سویمه گی
جهان بی نین گوللو تومان گئی مه گی
مش فرجین بوغدا،جَرَه دویمگی
خوش گونلرین مزه لری دادیدی
منامینون آبروسی آدیدی
***
قربعلی نین شیرین شیرین نی سسی
مش رحمانین بایردا هی هی سسی
گولعلی نین خورجونیلا هئیبه سی
هئیبه سالوب چِینه توخوم توکمه گی
خورخورائدوب اکوزیئری سوکمه گی
***
نازخانمون دانشماقی گولمه سی
مئیی بی نون آغاج مینوب سورمه سی
نارخانمون هوروکلو ساچ هورمه سی
شیرین اولدوآراتنگه قوجالدی
خیرالله دان نامردفلک باج آلدی
***
مش حَسَنون داغارچیقی چاخماقی
داوارلارین دالسیجا باخماقی
گولنده آغزینن سویی آخماقی
قورداخوخو دیین کیشی نجولدو؟
خزانیله پرپراولوندو سولدو
***
باورکنید بغض گلویم رامی فشاردواجازه ی بیشتر نمی دهدیادشان به خیر وفرزندانشان به سلامت باد .بازهم عرض می کنم غرض یادی از گذشته هابود وبس برای کسانی که رگه هایی ازمنامینی بودن رایدک می کشند وهنوز م که هنوزه پسوند منامن درشناسنامه ی خودرامحترم می شمارند. خدانگهدار.
نوشته شده توسط: مرتض1740; ی